13 ماهگی گل پسرمون
این روزها پسرکم می ایستد.....روی پاهای قشنگ و کوچکش......همان پاهایی که وقتی فرشته ام تازه از بهشت آمده بودقدرتی نداشت......پاهایی که آن روزها با هر گریه و خنده اش بی اختیار می لرزید و تکان میخورد......اما حالا همان پاهای کوچک محکم اند......و این جز معجزه نیست.......خدایا شکرت.
حالا عزیز دلم تمرین راه رفتن می کند......و من از تماشای چهار دست و پا رفتنش و همه لحظات تکرار نشدنی قد کشیدن و بزرگ شدنش غرق سر مستی و لذت می شوم و عاشقانه بالندگیش را نظاره گرم.....
عاشق این سطلی،بهش میگی هاپو
دومین عید نوروز پسر کوچولومون(1393)
مامان فدای اون راه رفتنت دور تا دور دیوار رو میگیری راه میری
جیگر مامان داره موهاشو شونه میزنه فدات بشم الهی
13 ماه و 7 روزگی امیر حسین جون
مامان فدای دالی کردنت بشه الهی
13 ماه و 2 روزگی کوچولومون،بعد از اصلاح مو
اینم از شیطونیهاش
الهی مامان دورت بگرده به پشتی های خونه چیکار داری آخه....